ديشب براي چندمين بار خوابتونو ديدم خيلي عجيبه چرا خواب شما؟شمايي كه حتي يه بارم از فاصله ي يه متري نديدمتون شايد چون دلم خيلي براتون تنگ شده اسطوره هاي ملي عزيزم انگار زندگيم گره خورده به شما.از هر كدومتون يه قهرمان بزرگ ساختم توي ذهن مشوشم يه قهرمان ملي كه نه مثل زورو شمشير داره نه مثل اسپايدرمن تار ميزنه در وديوار نه مثل رابين هود دزدي ميكنه واسه فقيرا قهرماناي من فقط سرويس ميزنن دفاع ميكنن پاس ميدن و دريافت ميكنن واي كه چه قدر دلم تنگ شده براي اين كاراي شگفت انگيزتون اصلا شماها خودتون نفري يه سوپرمنيد.انقدر برام عزيز شديد كه به خاطرتون اشك ميريزم استرس ميگيرم و حتي منه عشقه خواب پنج صبح ميخكوب ميشينم پاي تلوزيون به عشق ديدن افتخار افرينيتون منتي نيست به قول شاعر من اين ديوونگي رو دوست دارم همين كه عشق تو عين عذابه.شايدم به خاطر شما نيست به خاطر خودمه كه براي زندگيم هميشه قهرمان سازي ميكنم.كي ميايد پشت قاب رنگي خونمون حالا ديگه تلوزيون شده رابط بين ما چون من ديگه حتي از روي سكوهاي استاديومم نميتونم تشويقتون كنم اخه مجرم شناخته شدم مجرمي كه جرمش زن بودنه. نيلوفر
نویسنده : peykale | بازدید : 163 | تاریخ : شنبه 16 شهریور 1392 | نظرات : 0 |