آقای محمدی لیگ برتر سال 90 به پایان رسید ، این سال چگونه برای شما سپری شد؟ به نام خدا، لیگ برتر سال گذشته برای تیم والیبال هاوش
فراز و نشیبهای بسیاری داشت ولی من راضی و خوشحالم چون می بینم مردم شهرم
خوشحالند و یکسال خوب را سپری کردند. امسال وارد عرصه تیمداری در ورزش شدم و متاسفانه متوجه
شدم از والیبال گنبد فقط نامی باقی مانده است،دلخوشی بنده روزی بود که یکی
از دوستان من خبر داد در یکی از روستاهای گنبد پسری معلول ذهنی که در
شرایط بحرانی قرار دارد و کنترل اش برای خانواده سخت است در هنگام پخش
بازیهای تیم والیبال هاوش ساکت در جلوی تلویزیون نشسته و جالبتر اینکه
گاها دستهایش را به آسمان بلند کردن و حرفهای نامفهومی را زمزمه می کند،
آیا با میلیاردها پول میتواند دعای این کودک را بدست آورد؟ من مزد خود را زمانی گرفتم که پیرمردان و نیز افراد
معلولی را دیدم که به رغم تمامی مشکلات در سالن حضور یافته و تیم هاوش را
تنها نمی گذارند. آری من از همان بدو ورود می دانستم در والیبال از نظر
مالی سودی نبوده و باید هزینه کنم و با علم به این امر و فقط به خاطر لل
خود وارد این عرصه شدم و هم اکنون با گذشت یک سال از آنچه در والیبال
عایدم شده است خدای را شاکرم. راستی چطور شد وارد این عرصه و تیمداری در والیبال شدید؟ من فقط به عشق هواداران والیبال گنبد به این ورزش روی
آوردم. به واقع وقتی من تیم را گرفتم والیبال گنبد اسپانسر نداشت و در
آستانه حذف از لیگ برتر بود . در چنین شرایطی احساس دین کردم که ورود کرده
و نگذارم این مردم که عشقشان والیبال است سرافکنده و نا امید شوند. و
خوشحالم اگر توانسته باشم قدمی هر چند برای آنها بردارم. تیمداری در والیبال چگونه بود؟ خیلی سخت ولی شیرین و دوست داشتنی است چون جوابگوی
نیازهای مالی تیم و نیز خواسته های هواداران بودن بسیار سخت است ولی وقتی
بعد هر برد شادی مردم و جوانان را می دیدم به واقع خستگی از تنم خارج می
شد. باور کنید هر روز صدها تلفن از هواداران داشتم که از
من تشکر کرده و یا اینکه برای بهبود روند تیم پیشنهادی می دادند که خیلی
مواقع نیز درست و به جا بود. از عملکرد بازیکنان رضایت داشتید؟ در مجموع راضی بودم و البته گلایه هایی نیز دارم چون
چند بازی را خیلی بد واگذار کردند ولی آنچه برای من مهم است رضایت مردم می
باشد چون آنان صاحبان اصلی تیم هستند و فکر می کنم اکثر مردم رضایت داشته
باند.
بقیه ی مصاحبه در ادامه مطلب !!!
آقای محمدی لیگ برتر سال 90 به پایان رسید ، این سال چگونه برای شما سپری شد؟ به نام خدا، لیگ برتر سال گذشته برای تیم والیبال هاوش
فراز و نشیبهای بسیاری داشت ولی من راضی و خوشحالم چون می بینم مردم شهرم
خوشحالند و یکسال خوب را سپری کردند. امسال وارد عرصه تیمداری در ورزش شدم و متاسفانه متوجه
شدم از والیبال گنبد فقط نامی باقی مانده است،دلخوشی بنده روزی بود که یکی
از دوستان من خبر داد در یکی از روستاهای گنبد پسری معلول ذهنی که در
شرایط بحرانی قرار دارد و کنترل اش برای خانواده سخت است در هنگام پخش
بازیهای تیم والیبال هاوش ساکت در جلوی تلویزیون نشسته و جالبتر اینکه
گاها دستهایش را به آسمان بلند کردن و حرفهای نامفهومی را زمزمه می کند،
آیا با میلیاردها پول میتواند دعای این کودک را بدست آورد؟ من مزد خود را زمانی گرفتم که پیرمردان و نیز افراد
معلولی را دیدم که به رغم تمامی مشکلات در سالن حضور یافته و تیم هاوش را
تنها نمی گذارند. آری من از همان بدو ورود می دانستم در والیبال از نظر
مالی سودی نبوده و باید هزینه کنم و با علم به این امر و فقط به خاطر لل
خود وارد این عرصه شدم و هم اکنون با گذشت یک سال از آنچه در والیبال
عایدم شده است خدای را شاکرم. راستی چطور شد وارد این عرصه و تیمداری در والیبال شدید؟ من فقط به عشق هواداران والیبال گنبد به این ورزش روی
آوردم. به واقع وقتی من تیم را گرفتم والیبال گنبد اسپانسر نداشت و در
آستانه حذف از لیگ برتر بود . در چنین شرایطی احساس دین کردم که ورود کرده
و نگذارم این مردم که عشقشان والیبال است سرافکنده و نا امید شوند. و
خوشحالم اگر توانسته باشم قدمی هر چند برای آنها بردارم. تیمداری در والیبال چگونه بود؟ خیلی سخت ولی شیرین و دوست داشتنی است چون جوابگوی
نیازهای مالی تیم و نیز خواسته های هواداران بودن بسیار سخت است ولی وقتی
بعد هر برد شادی مردم و جوانان را می دیدم به واقع خستگی از تنم خارج می
شد. باور کنید هر روز صدها تلفن از هواداران داشتم که از
من تشکر کرده و یا اینکه برای بهبود روند تیم پیشنهادی می دادند که خیلی
مواقع نیز درست و به جا بود. از عملکرد بازیکنان رضایت داشتید؟ در مجموع راضی بودم و البته گلایه هایی نیز دارم چون
چند بازی را خیلی بد واگذار کردند ولی آنچه برای من مهم است رضایت مردم می
باشد چون آنان صاحبان اصلی تیم هستند و فکر می کنم اکثر مردم رضایت داشته
باند.
بقیه ی مصاحبه در ادامه مطلب !!!
در اواخر فصل تغییراتی در کادر فنی داشتید در این مورد بگویید؟
متاسفانه سه بازی به پایان لیگ ماده آقای دوجی استعفا داد و بنده به رغم میل باطنی با آن موافقت کردم ولی در هر صورت برخی حرکات چند تماشاگر نما باعث این اتفاقات شد.
دوجی مربی خوب و با دانشی است و من خوشحالم که در فصل گذشته چنین مربی خوبی تیم مرا در اختیار داشت و امیدوارم آن چند تماشاگرنمایی که باعث شدند وی از تیم جدا شود نزد وجدان خود راحت باشند.
از هواداران واقعی می خواهم نگذارند چند نفر تماشاگر برای والیبال شهر تصمیم بگیرند. ادریس دانشفر در برابر کاشان اشتباه بدی کرد که باعث ناراحتی همه ما شد ، ولی باید قبول کنیم ورزش همین است، آیا حق دانشفر و تیم هاوش که در لیگ برتر گذشته بازیهای درخشان بسیاری داشتند آن توهینها بود؟ آیا با یک اشتباه باید اینگونه با آبروی افراد بازی کرد؟ در برابر بندرعباس دیدیم که چند نفر داشتند سالن را آلوده می کردند و در شکست تیم ما نقش بسیاری داشتند. تجدا مصدوم بود، با دانشفر در بدو ورود به سالن آنگونه برخورد شد بطوریکه مربی مجبور شد ارنج را عوض کرده و یک بازیکن جوان را فیکس بگذارد و به همین دلیل بازی از دست هاوش در رفت و آن شکست تلخ رقم خورد. چرا با سرمایه های والیبال شهرمان اینگونه برخورد می کنیم؟ باید به آن معدود تماشاگر نما ها یاآوری کنیم که این تیم همان تیمی است که کاله ، پیکان و ارومیه را با آن اقتدار شکست داده و سایپا و گیتی پسند را تا آستانه شکست پیش برد.
با یک بازی بد نباید همه بازیهای خوب را فراموش کنیم. در ورزش روزهای خوب و بد زیاد است ، این قانون ورزش است، تیمهای بزرگ هم روزهای بد و تلخ دارند و ورارد بحران می شوند مهم این است که در چنین روزهایی مدیریت صحیح داشته و تیم را برای گذر از بحران یاری کنیم.
پس در قبال تیمداری چه چیزی عاید شما شده است؟
من برای تیمداری دنبال عایدی نبوده و کیسه ای ندوخته بودم ولی آنچه در والیبال عاید من شد بهترین هدیه زندگی من بود و آن همانا شاد کردن و بدست آوردن دل هزاران هزار والیبالدوست گنبدی و گلستانی می باشد.
وقتی می بینم افرادی از سنین مختلف به سالن آمده و تیم را تشویق می کنند انگار دنیا را به من داده اند، وقتی می شنوم کودکی معلول ذهنی در یکی از روستاها در هنگام پخش مسابقات تیم والیبال هاوش بدون حرکت در مقابل تلویزیون می نشیند و دستهایش را به سوی پروردگار بالا می برد و به نوعی آرزوی پیروزی تیم را دارد اشک در چشمانم جاری می شود.
من امسال در والیبال چیزهایی دیده ام که در اعتقادات دینی خود پیش از پیش استوارتر شده و تصمیم گرفتم به رغم مشکلات بسیار و هزینه بالای تیمداری ، تیم و والیبال و مردم شهرم را تنها نگذارم.
من بارها به صورت ناشناس در زمینهای خاکی والیبال روستاها حضور یافته و نظر آنان را در باره تیم هواش پرسیدم، چون نظر آنان برای من مهم بود، باور کنید هر بار با این افراد دیدار می کردم قوت قلب بیشتری می گرفتم چون می دیدم که من و تیم ام را دعا می کردند و راضی و خوشحال بودند.
از مسئولین چه درخواستی دارید؟
من خواسته های زیادی ندارم، فقط از مسئولین می خواهم کمک کنند دل این مردم را شاد کنم ، فقط می خواهم مسئولان خواسته های قانونی مرا پیگیری کنند تا انجام شود.
از والیبالدوستان چه در خواستی دارید؟
من متشکر و مدیون همه آنان هستم ، از آنان می خواهم هاوش را تیم خود و مال خود بدانند و همیشه در همه حال حامی تیم باشند ، انگشت شمار تماشاگر نما ها را از بین خود طرد کرده و متحد و یکدل هاوش را تشویق کنند. از آنها می خواهم تیم را در زمانی که از حریف عقب است نیز همچون زمانی که قدرت نمایی می کند تشویق کنند و به آنها قول می دهم این تیم در سالهای آتی آنان را بیش از پیش سربلند کند.
برای سال 91 چه برنامه هایی دارید؟
اگر مسئولین یاری کنند می خواهم در سال آتی تیمی قدرتمند برای قهرمانی و حضور در جمع قدرتهای برتر والیبال ایران ببندم تا انشاا.. شعار " هاوش آسیایی" هوادارن تعبیر شود.
برای محقق شدن این امر برنامه هایی دارم که به مرور زمان اعلام خواهم کرد. می خواهم تیمی برای گنبد ببندم که والیبالدوستان به آن افتخار کنند.
برای هواداران والیبال چه برنامه هایی دارید؟
من هر کاری می کنم برای این هواداران است، امسال سایت رسمی باشگاه به آدرس ذیل راه اندازی شده و اقدامات اولیه برای تاسیس کانون هواداران انجام شد و از ابتدای سال آتی اقدامات تکمیلی را انجام خواهیم داد و هواداران با مراجعه به آدرس ذیل نقطه نظرات خود را با ما درمیان بگذارند.
آقای محمدی احداث هایپر و هتل در چه مراحلی است؟
به یاری خدا هایپر در اوایل سال 91 افتتاح شده و هتل نیز تا اواخر 91 به بهره برداری خواهد رسید.
در سال 91 چه آرزوی دارید؟
برای مردم کشورم و نیز شهرم آرزوی سلامتی و سربلندی ، برای رهبر عزیز طول عمر ، برای ایران اسلامی اقتدار و عظمت، و برای والیبال سالی خوش توام با سربلندی آرزو می کنم.
همچنین امیدوارم پدر و مادر و خانواده ام همگی سلامت و سربلند باشند که هر چه دارم از دعای خیر پدر و مادرم عزیزم است.
برای خودتان چه آرزوی دارید؟
برآورده شدن آرزوی هایی که داشتم تنها خواسته من است و فقط امیدوارم خداوند برای من هر چه لیاقت اش را دارم مقدر فرماید.
سخن پایانی ؟
اول از همه دست مردم گنبد را بوسیده و بابت حمایتهایی که داشتند کمال تشکر را دارم. از ارگانها و اداراتی که در سال گذشته در خصوص برگزاری رقابتها و نیز کارهای مختلف هاوش یار و همراه من بودند و نیز از دوستانی که در کنار من و یار و همراه من بودند قدردرانی می کنم.
از مسئولینی که به من و تیم هاوش کمک کردند از جمله استاندار و معاونین محترم استان گلستان ، فرماندارمحترم شهرستان ، مدیرکل تربیت بدنی ورزش و جوانان استان گلستان ، مدیر کل محترم و پرسنل زحمتکش صدا و سیمای استان گلستان ، فرماندهی ناحیه انتظامی استان گلستان و شهرستان، رئیس محترم ورزش و جوانان شهرستان، رئیس هیئت والیبال استان و گنبد ، شهردار محترم و اعضای شورای شهر، مسئولان محترم هلال احمر و شبکه بهداشت شهرستان و ... سپاسگزارم.
منبع: gvc.blogfa.com
نویسنده : عادل خدرخوجه | بازدید : 2324 | تاریخ : پنجشنبه 03 فروردین 1391 | نظرات : 1 |
انشا الله
هاوش آسیاییییییییییییییییییییییییییییییییی