header

خبرگزاری ورزش والیبال

logo

زمان جاری : دوشنبه 18 تیر 1403 - 5:23 بعد از ظهر
نام کاربري : پسورد : يا عضويت | فراموشي رمز عبور

12»
همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی
تعداد بازدید : 3441

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

مجتبی محرمی 6 اردیبهشت ۱۳۴۴ در تهران به دنیا آمده است. از شاهین به نیروی زمینی رفت و پس از دو سال در سال ۱۳۶۷ به پرسپولیس رفت و تا پایان دوران ورزشی خود در این تیم باقی‌ماند. او در ششم خرداد ۱۳۶۷ نخستین بازی ملی اش را برای تیم ملی در مقابل نپال برگزار کرد و در اول دی ماه ۱۳۷۵ آخرین بازی ملی اش را در مقابل کویت انجام داد. او به همراه تیم ملی ایران یک بار قهرمان آسیا شد و در دوران ورزشی خود همیشه به عنوان بهترین چپ پای ایران و حتی آسیا شناخته می شد در حالی که او راست پا بود.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:50
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 5 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: metman - maryam-r - mahdis28 - adelkhoje - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 1 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

محرمی بازیکنی که تعصب را معنی کرد

برنامه نود دیشب مهمان ویژه ای داشت مهمانی که تعصب را معنی کرد مهمانی که به یاد روزهای طلایی او و غیرت و تعصب خاصش چشمانمان پر از اشک شد.
بازیکنی که از پول و پیشنهاد های خاص آن دوره گذشت تا برای دل هواداران به عشق پیراهن قرمز در تیم محبوبش بماند .مجتبی محرمی چپ پایی که راست پا بود بازیکنی با غیرت و متعصب به پیراهن سرخ در برنامه دیشب نود پرده از برخی کم لطفی هایی که به او شده بود برداشت. از جریمه ای که شبانه برای او در نظر گرفتن و از طرد شدنش توسط مسئولین فوتبال کشور و کم لطفی هایی که در دوران بازیش به او شده بود.
بازیکنی که فوتبالش را از زمین های خاکی با توپ پلاستیکی اغاز کرد و با کفش مولر ایرانی که به گفته خودش 3جفت100 تومان بود فوتبالش را شروع کرد و به یکی از بهترین گوش چپ های ایران و اسیا تبدیل شد.
مجتبی محمرمی شاید نتوانست صحبت هایش را با صلابت بیان کند اما چون حرف هایش از دل برامد بر دل هم نشست.
صحبت های جسته و گریخته محرمی حرف های زیادی برای علاقمندان به فوتبال داشت، وقتی ستاره سال های نه چندان دور پیشنهاد وسوسه برانگیز مسئولان کشاورز را رد می کند تا دل میلیون ها هوادار پرسپولیس را شاد کند. وقتی 300 متر زمین و سه میلیون تومان را بی خیال می شود و چک 30 هزار تومانی از پرسپولیسی ها می گیرد که آن هم برگشت می خورد، نشان می دهد که چپ پای معروف ایران و حتی فوتبال آسیا بدون هیچ تظاهر و فریب کاری می خواهد تعصب را معنی کند و تفاوت تعصب گذشته با شعار تعصب آمیز فعلی ها را نشان دهد.
این چنین بود که با وجود سال ها دوری از میادین همچنان نام محرمی و شماره 8 معروف پرسپولیس زنده مانده و شاید همین تعصب بوده که کاری کرده محرمی محبوب تر از ستاره های فعلی باشد و هواداران یادش کنند.
او یکی از خاطرات دربی را اینگونه بیان میکند که شب يک دربي منزل شاهين بياني بودم و همسرش سبزي پلو با ماهي پخت. فردايش در زمين شاهين آمد رد شود، زدمش! گفت: «سبزي پلو ماهي همسرم چشمت را بگيرد!» گفتم: «بابام هم بيايد مي زنمش! مي خواهي کتک نخوري برو آن طرف!»
بازیکنی که در زمین فوتبال غیرت و عرق به پیراهن را معنی میکرد هم در پیراهن ملی و هم در پیراهن سرخ جدا از شیطنت های خاصش او یکی از بهترین بازیکن های ایران واسیا بود که با کم لطفی و مسائل مختلف زندگیش از فوتبال دور ماند.
او با تیم امید استیل اذین به فوتبال بازگشته و استارت زده و ما هواداران برای او ارزوی موفقیت میکنیم تا یک روز او را همچون دیگر پیشکسوتان طول تاریخ سرخ در راس امور باشگاه ببینیم.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:52
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 5 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - mahdis28 - adelkhoje - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 2 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

گفت و گوی خواندنی با مجتبی محرمی:چگونه معتاد شدم؟چگونه ترک کردم؟

مجتبی محرمی یک بازیکن فراموش ناشدنی است. لااقل اینکه از وقتی فوتبال را کنار گذاشته هنوز بازیکنی با قابلیتهای او در فوتبال ما ظهور نکرده است.

مجتبی در دوران بازیگری شاید پرحاشیه ترین بازیکن بود. حاشیه هایی که هنوز نیز او را رها نمی کند.

آنچه در ادامه می خوانید حرفهایی است که این بازیکن جنجالی سابق در رسانه های کشور مطرح کرده است. در این مطلب او از چگونگی اعتیادش به مواد مخدر،شهادت برادرش،حضور خودش در جبهه و… صحبت کرده است. بازخوانی حرفهای مجتبی محرمی خالی از لطف نیست.

آقا مجتبی در جبهه

قصه زندگی برایم همه جوره رقم خورده است. چند ماهی هم رفته ام جبهه . جنوب خدمت کردم. آنجا هم دژبان بود. تازه عملیات هم بودم. ببین دستم را سوخته. می بینی؟ تانک مان را در یکی از عملیات ها زدند و همه آتش گرفتیم. تمام بدنم را آتش سوزانده است. تانک مان داشت منفجر می شد که من پریدم بیرون…« مجتبی این ها را می گوید و وقتی نگاه متعجب همه حاضرین در اتاق را می بیند ، خودش خنده اش می گیرد و می گوید ، شوخی کردم جای سوختگی آب جوش است. شیطونی های بچگی ها باعثش بوده. جبهه رفتم اما هیچ وقت در عملیات حاضر نبودم. فقط دو سه ماهی رفتم منطقه چون سرباز بودم و بعد برگشتم به تهران.»

روی زندگی ام قلم قرمز کشیدند

نمی خواستند مجتبی باشد. با من مشکل شخصی داشتند. بعد از اینکه مشکلی برایم پیش آمد روی عکسم قلم قرمز کشیدند و عکسم را چاپ کرند. مجتبی محروم شد. از همه چیز محرومم کردند. ممنوع الخروج شدم. شدم مفسد فی الارض. یعنی دیگر هیچ کسی این کارها را نکرده بودند؟ بلایی سرم آوردند که نه به ورزشگاه راهم می دادند و نه حتی حق داشتم از دکه های روزنامه فروشی ، روزنامه بخرم. کلا بایکوتم کرده بودند. واقعا داشتم از غصه می مردم. باید در آن شرایط قرار می گرفتید تا بدانید چه می گویم. این اگر غرض ورزی نبود ، چه اسمی می شود برایش گذاشت؟یکی از نمایندگان سابق مجلس که فامیل همین آقا فرشاد خودمان است ، می خواست رای بیاورد و بلایی سرم آورد که … من که به خدا واگذارشان کردم. مشکلی هم با آنها ندارم. گذشته ها گذشته است.

اینجوری معتاد شدم

رفیق بد ، ذغال خوب ، چه می دانم ، شاید هم گز اصفهان. همه این ها بود اما وقتی آن بلا را سرم آوردند و گفتند باید تا ابد محروم باشی ، نمی دانستم چه کار می کنم. روزگار خوبی نداشتم. همه ترکم کرده بودند و بدجوری افسردگی داشتم. از آنجا افتادم به خلاف. سیگار ، پای بساط و دیگر هر جور خلافی که فکرش را بکنی. آن روزها تازه این آهنگ « همه رفتند کسی دور و برم نیست » مد شده بود. می نشستم و این آهنگ را می خواندم و می رفتم تو عالم های دیگر. قسم می خورم از آن موقع خلاف را شروع کردم. من از ۲۷ سالگی معتاد شدم. قبلش اعتیاد نداشتم. خیلی ها درباره ام دروغ می گویند. دلیلی ندارد که بخواهم دروغ بگویم. حالا شما می گویید از تمرینات تیم ملی دوره دهداری که جوان تر بودم و با بزرگترهای تیم . اما من آن سال ها خلاف های دیگر می کردم ولی اعتیاد نداشتم.

مگر می شود در اردوی تیم ملی شرب خمر کرد؟

یک عکسی بود که من کنار آقا مهدی مناجاتی سر میز نهار نشستیم. بعد شایعه کردند من سر ظهر تو اردوی تیم ملی مست کردم. آخر یک کمی انصاف یا عقل هم اگر می داشتند این حرف را نمی زدند. مگر می شود کنار دست آقا مهدی مناجاتی که خودش از این نظامی های سخت گیر است چنین کاری کرد؟ یا می گفتند در اردوی تیم علی پروین رفتم تو فرودگاه خلاف کردم. بابا به قرآن این چیزها دیگر دروغ بودند. خیلی از کارهایی که درباره ام می گفتند را نکرده بودم. من تو زندگی خلاف زیاد کردم و از کارهایی که کردم هم پشیمانم. این هم حال و روزم است که می بینی. ولی خیلی از دروغ هایی که درباره ام گفته اند را انجام ندادم .

هیچ وقت حرفی از برادرم نزدم

ما ۳ برادر بودیم که یکی در جریان انقلاب اسلامی شهید شد. بعدها میدیدم که خیلیها برای رشد و پیشرفت از فامیل شهیدشان مایه میگذاشتند، یا میرفتند اهواز و با یک دست لباس خاکی و یک چفیه به گردن عکس میگرفتند و برمیگشتند و عکسشان در مجلات ورزشی چاپ میشد! در چنین شرایطی خجالت میکشیدم از سابقه جبهه خودم حرف بزنم و از برادر شهیدم مایه بگذارم که اجر آن شهید هم زایل شود. راستش بارها وقتی رفتم آن طرف آب برای دیدن خانواده همسرم ، این گروهک ها می گفتن بیا و مصاحبه کن تا برایت هزار جور کار بکنیم. ولی من بچه پایین شهرم. نمی خوام خدای ناکرده تن داداشم تو گور واسه خاطر کار من بلرزه.

اعتیاد و برنامه ۹۰

به من خیلی اصرار کردند ولی نرفتم. مخالف بودم، چون شأن و شخصیت آدم باید حفظ شود. کمک کردن به قدیمیها خوب است ولی به چه قیمتی؟! الان همان بچهها که در ۹۰ حرف زدند پشیمان هستند. میگویند ارزشش را نداشت، خودمان را تابلو کردیم و دیگر هیچ!

بستری در بیمارستان

دوبار، یک ۶ روز و یک ۱۴ روز در بیمارستان بستری شدم. الان حالم بهتر است ولی مشکل ریویام هنوز پابرجاست. در این در مقطع به لطف بعضی از رفقا که خودشان نمیخواهند اسمی از آنها ببرم، مشکلاتم حل شد و حتی یک نفر از مدعیان و یکی از قولهای رسانهای عملی نشد!

امرار معاش با

از کل دوران فوتبالم یک خانه صد متری در خیابان بهار داشتم که فروختم و پولش را دادم زن و بچهام رفتند انگلیس. الان با کمک دوستانم زندگی میکنم و تنها در آمدم ماهیانه صد هزار تومان از صندوق حمایت از پیشکسوتان است! آنقدر کم که خجالت میکشی بروی بانک و بخاطرش توی صف بایستی!

زندگی روی آب

حالا آمده ام روی آب. سه سال زیر آب، بدون هوا و نفس. وقتی همه تورا بایکوت میکنند، حتی روزنامه ورزشی به تو نمیفروشند، تورا به ورزشگاه راه نمیدهند و جایی باشی عکس و تصویرت را پخش نمیکنند، دیگر چه انگیزهای برای زندگی اجتماعی میماند؟! مثل جذامیها با من رفتار میکردند سه سال رفتم کنج یک اتاق در آپارتمانی ۵۰ متری طوری که عضلههایم آب شد و دیگر ۵۰ متر نمیتوانم راه بروم.

قطر، به خاطر یک مشت دلار

کل قراردادم ۳۵ هزار دلار بود. لیگ قطر هم چهار، پنج ماه بیشتر نیست. بعد از مدتی خودشان مرخصم کردند و آمدند تهران. ولی اینجا شایع شد من پول را گرفتم و فرار کردهام! آخر مگر میشود بون اجازه باشگاه که پاسپورتت دست آنهاست، سوار هواپیما شوی و بیایی یک کشور دیگر؟! بعد هم داستان شکایت و شکایت کشی، من هم ۳۴ ساله بودم و قید فوتبال را زدم. برای دایی ۵۰۰ هزار دلار را از قطریها بخشش گرفتند ولی برای من کسی پا پیش نگذاشت!


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:53
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 5 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:metman - maryam-r - mahdis28 - adelkhoje - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 3 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

كودكي هاي مجتبي محرمي+عكس

به گزارش آخرین نیوز به نقل از سایت گل، در برنامه نود این هفته و در قسمت دوربین نود عکسی به نمایش گذاشته شد که در زیرنویس آن آمده بود : کودکی مجتبی محرمی ! فرستنده این تصویر البته خوش شانس نبود . چرا که مهمان برنامه دیشب نود مجتبی محرمی بود . وقتی عادل دوباره این عکس را به نمایش گذاشت مجتبی خیلی سریع گفت : این من نیستم ! کودکی منم نیست !

اما این تصویر کیست ؟ این عکس که دیشب در برنامه نود پخش شد مربوط به کودکی مارادونا است و جستجو در گوگل تصاویر بهتری هم یافت می شود !

اگر مجتبی می دانست که عکس مربوط به مارادوناست شاید با سرعت کمتری این عکس را تکذیب می کرد !


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:57
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 5 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - mahdis28 - adelkhoje - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 4 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

جشن تولد مجتبی محرمی در تمرین پرسپولیس

مجتبی محرمی در تمرین روز جمعه پرسپولیس حضور یافت.

تیم فوتبال پرسپولیس پس از یک روز استراحت امروز (جمعه) تمرین‌های خود را از سر گرفت. مجتبی محرمی در تمرین امروز حضور یافت. مسئولان پرسپولیس برای محرمی جشن تولد گرفته بودند. همچنین در کنار محرمی، امیر عابدزاده تولد خود را جشن گرفت.همچنین چند نفر از انجمن نابینایان به تمرین آمده بودند و ضمن تماشای کار بازیکنان پرسپولیس با سعید شیرینی و کادر فنی این تیم گفت و گو کردند.تمرین امروز پرسپولیس 70 دقیقه به طول انجامید و به دو بخش اصلی کار با توپ و فوتبال در بخش کوچکی از زمین اختصاص داشت. رضا حقیقی در ابتدا در تمرین‌های گروهی شرکت داشت، اما هنگام بازی فوتبال اختصاصی کار کرد. مارکو پروویچ و میثم نقی زاده، هم اختصاصی کار کردند.مهرداد پولادی به دلیل مصدومیت و نیلسون با اجازه کادر فنی غایب بودند.در حدود 30 تماشاگر این تمرین را از نزدیک دیدند.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:58
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 4 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - mahdis28 - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 5 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

با مجتبی محرمی از آزادی تا بیمارستان/ اسطوره اتاق 213 !

مجتبی محرمی امروز جایی است که در چند سال اخیر با آن کنار آمده؛ جایی که با دیدن آن می‌گویی این همان هشتِ دوست‌داشتنی سال‌های نه‌چندان دور فوتبال ایران است؟

روی تخت A اتاق شماره 213 بیمارستان کوچک میمنت، با لباس راه‌راه سفید - آبی کسی خوابیده که زمانی برای خودش ابهتی داشت. وقتی در سمت چپ زمین می‌ایستاد کمتر فوتبالیستی دلش می‌خواست گذرش به آن طرف زمین بیفتد. نوع فوتبالش طوری بود که نظر هر هواداری را به خودش جلب می‌کرد. بازی‌های به یاد ماندنی، گل‌های حساس، دعواهای گاه و بی‌گاه و البته آن خنده تلخ معروف بعد از پنالتی سوخته مقابل کویت در رده‌بندی جام ملت‌های آسیا.بچه شری بود برای خودش؛ شرِ دوست داشتنی، از همان‌هایی که دوستش داشتی و اگر کاری هم می‌کرد سعی می‌کردی از کنارش بگذری. اصلا نامش عجین شده با مسائل حاشیه‌ای؛ ابایی هم از دعوا نداشت، وسط زمین درگیر می‌شد حتی اگر بازیکن مقابلش امیر قلعه‌نویی بود.از محله‌های پایین شهر تهران به کاپیتانی پرسپولیس و تیم ملی رسید. شاید آن موقع که دوران کودکی را سپری می‌کرد کسی در تخیلاتش هم ذره‌ای برای پسر لاغر اندام محله، آینده خوبی تصور نمی‌کرد، شاید همه فکر می‌کردند سرنوشت اکثر بچه‌های محل در انتظارش باشد، دعوا، خلاف، زندان و احتمالا... اما او راه فوتبال در پیش گرفت. حالا اما روی تخت بیمارستان است و با دیدنش، با اولین نگاهی که به چشمان خسته‌اش می‌کنی؛ می‌گویی «مجتبی محرمی» و بیمارستان؟! پسر بلند شو سمت چپ پرسپولیس و تیم ملی تو را صدا می‌کند؛ بلند شو؛ جای تو اینجا نیست.***رفتن به بیمارستان میمنت کار آسانی نیست؛ کافی است به مکالمه محرمی گوش کنید که خطاب به یک فرد مسئول در فوتبال می‌گوید: «اینجا نیا، راهت نمی‌دهند». حق هم داشت رفتن به این بیمارستان مشقت‌های خاصی دارد که شاید فقط یک خبرنگار می‌تواند راحت‌تر از بقیه با آن کنار بیاید.وارد اتاق که می‌شوی‌، کوچکی آن توی ذوق‌ات می‌زند، اتاقی با 2 تخت کنار هم به فاصله یک یخچال! روی در یخچال برنامه روزانه بیماران نوشته شده: «ورزش، دارو، شوک روزانه، پیاده‌روی، ملاقات، تماشای تلویزیون و خواب!»محرمی را همیشه با لباس قرمز دیده بودیم به خاطر همین لباس راه‌راه آبی - سفید محرمی هم توی ذوق می‌زد. دوستان کنارش بودند و قبل از رسیدن ما، پژمان جمشیدی به ملاقات آمده بود. در کنار محمد پنجعلی که مثل یک برادر روی تخت مجتبی نشسته بود، نشستیم تا شاید محرمی کمی احساس راحتی کند اما برایش سخت بود. هنوز با فوتبال زندگی می‌کند. حرف که می‌زند می‌فهمی فوتبال در تک تک سلول‌هایش است؛ از 3 بازی پیاپی پرسپولیس در تابستان که داریوش مصطفوی برنامه آن را چیده بود حرف می‌زد تا بازی‌های آسیایی پکن و تو با خودت می‌گویی «هی پسر؛ چه بر سر خودت آورده‌ای».

شماره 8 پرسپولیس ناراحت بود از بی‌مهری‌هایی که در حق او شده، از اینکه چرا نباید در پرسپولیس جایی داشته باشد، از اینکه چرا کسی پیشکسوتان پرسپولیس را تحویل نمی‌گیرد. برخلاف دورانی که بازی می‌کرد، خیلی آرام حرف می‌زد، جبر روزگار است دیگر، او را روی تخت کشانده و انرژی‌اش را گرفته؛ شاید همین موضوع باعث شده نخواهد حرف‌هایش رسانه‌ای شود و می‌خواهد آنها را منتشر نکنیم و تو پیش خودت فکر می‌کنی یعنی این همان محرمی است که روی جلد نشریات دهه 60 و 70 بود؟ پس چرا اینقدر منزوی شده؟می‌گفت دوست ندارد کسی بفهمد کجا بستری است و نمی‌خواهد با این وضعیت عکسی از او ثبت شود، انگار خودش هم از این وضعیت خسته بود.بعد از چند دقیقه اتاق ملاقات تغییر کرد و با هماهنگی که از سوی پرسنل بیمارستان صورت گرفت به اتاق بزرگتر و شیک‌تری رفت تا ملاقات کننده‌های اندک احساس راحتی بیشتری داشته باشند. از تماس‌هایی که با او گرفته شده بود صحبت می‌کرد، از دوستان و رفقا، همبازی‌ها و البته علی پروین. از بعضی‌ها هم ناراحت بود، آنهایی که روزی دوستان خوبی بودند اما امروز هیچ خبری ازشان نیست، آنهایی که روزی با موتور سوزوکی مجتبی سر تمرین می‌رفتند اما امروز سرشان به کارشان گرم است.ساعت ملاقات رو به اتمام است، اما چون مجتبی محرمی ملاقات کننده دارد، نیم ساعتی بیشتر فرصت می‌دهند. آخر وقت چند جمله‌ای می‌گوید و می‌گوید اینها را بنویس، ایرادی ندارد: «حالم خوب است و همان مشکل همیشگی را دارم ولی انشاالله تا چند روز آینده مرخص می‌شوم و به زندگی برمی‌گردم.»تا مقابل در ورودی دنبال‌مان می‌آید تا هم بدرقه‌ای کرده باشد و هم قدمی بزند. غرور محرمی اجازه نمی‌دهد که خیلی از مسائل بازگو شود اما...محرمی در دوران فوتبالش روزهای خوب و بد زیادی را پشت سر گذاشت، قهرمانی‌ها، گل‌ها، لبخند‌ها و البته نگرانی‌های زیاد. خودش دوست ندارد درباه گذشته و اتفاقات تلخ آن صحبت کند ولی واقعیت این است که او به توجه نیاز دارد نه ترحم، او می‌خواهد در خانه خودش «پرسپولیس» باشد. محرمی به عشق اینکه به پرسپولیس بیاید روزهای سخت میمنت را پشت سر می‌گذارد، شاید با آمدن به پرسپولیس مشکلات روحی که امروز گریبانش را گرفته او را رها کند و هشتِ دوست داشتنی همان هشتِ دوست‌داشتنی گذشته شود.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 08:59
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 4 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - mahdis28 - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 6 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

"ورزش از نگاه دو" از خط قرمز گذشت!

اولين قسمت از سری جدید برنامه ورزش از نگاه دو با رویکردی کاملا متفاوت از ساعت ۲۳:۴۵ پنج شنبه شب از شبکه دوم سیما بر روی آنتن رفت.به گزارش جهان به نقل از پارس فوتبال دات کام، در ابتدای برنامه پژمان بازغی بازیگر مطرح سینما با توپ جلوی دوربین ظاهر شد و به اجرای برنامه پرداخت.

این بازیگر سینما در ادامه اجرای خود گفت : همانگونه که پژمان جمشیدی میتواند بازیگر سینما شود ما هم توانایی اجرای برنامه ورزشی را داریم!

قسمت اول برنامه یا پخش تصاویری که در آن یاد و خاطره نیما نهاوندیان، مجری فقید تلویزیون و رادیو گرامی داشته شد.

پس از صحبت های اولیه بازغی انونس جالبی از برنامه با حضور مردان نام آشنای ورزش از جمله کفاشیان، فتح الله زاده ، بهداد سلیمی، هدایتی، داریوش مصطفوی و ... پخش شد.

فیروز کریمی نخستین میهمان برنامه ورزش از نگاه دو بود که در این دعوت در خصوص مسائل مختلف بازی تیم ملی فوتبال ایران مقابل تایلند صحبت کرد

بعد از آغاز صحبت های ابتدایی فیروز کریمی با پژمان بازغی، مجری اصلی برنامه که کسی جز پیمان یوسفی نبود وارد استودیو برنامه شد و در همان ابتدا گفت این برنامه قصد رقابت با هیچ برنامه ندارد و سپس برنامه شکل رسمی تری گرفت

در ادامه برنامه، بازی تیم ملی مقابل تایلند پخش شد و فیروز کریمی ضمن کارشناسی این بازی انتقاد شدیدی هم در خصوص کادر فنی تیم ملی داشت.

کریمی در صحبت های خود در خصوص بازی تیم ملی در جام ملت های آسیا گفت: که ما در زمان قلعه نویی بازیهای بهتر و زیباتری انجام میدادیم و این دیدار یک بازی سردرگم و نامشخص بود.

پس از این صحبت ها قسمت بعدی برنامه که مخصوص ده خبر اختصاصی در حوزه ورزش بود توسط محمود عبدالهی کارشناس مربوطه اجرا و اطلاع رسانی شد.

در بخش یعدی برنامه گزارش مستند جالبی از بازی تیم ملی پخش شد و طی آن به مسائل و حواشی موجود در دیدار تیم ملی و بازی با تایلند پرداخته شد.

در این برنامه مسابقه پیامکی با موضوع علت خوب بازی نکردن تیم ملی مقابل تایلند مطرح شد

سپس در ادامه در خصوص بازی تیم ملی با حضور پیمان یوسفی ، پژمان بازغی ، فیروز کریمی و محمود عبدالهی بررسی شد.

پس از کارشناسی بازی گزارش مستند دوم از تمرینات تیم ملی که با حضور جواد زرینچه و فرشاد پیوس در تمرینات تیم ملی حضور داشتند پخش شد.

در بخش بعدی این برنامه پیمان یوسفی از میثم زمان آبادی دعوت کرد تا قسمت بعدی برنامه که با عنوان عبور از خط قرمز بود با حضور مهمان این بخش اجرا کند.

میثم زمان آبادی با کتاب دکتر ظریف وزیر امور خارجه به روی صحنه آمد و در خصوص عبور از خط قرمز توضیحاتی داد سپس قسمتی از صحبت های داریوش مصطفی در مورد عبور از خط قرمز پخش شد

در این بخش که با حضور مهندس هاشمی طبا بعنوان میهمان برنامه انجام شد در خصوص اعزام تیم ملی کشتی به آمریکا و بازی گذشته تیم ملی فوتبال کشورمان مقابل آمریکا و اینکه نقش دیپلماتیک در ورزش چگونه است صحبت و گفتگو شد .

در انتهای پیمان یوسفی با حضور در استودیو و انجام صحبت های پایانی، برنامه را با اتمام رساند

ورزش از «نگاه دو » با تهیه کنندگی ابوالفضل اکبری روزهای پنجشنبه و شنبه ساعت ۲۳:۳۰ روی آنتن شبکه دوم سیما می رود.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 09:01
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 2 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:metman - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 7 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

مجتبی محرمی: حالم خوب نیست، دیگر غذا هم نمی خورم

مجتبی محرمی بازیکن جنجالی پرسپولیس، بازیکن محبوب تاریخ قرمزها تنهایی سختی را می گذراند. غیر از چند رفیق قدیمی کسی سراغش نمی رود و تنها در روزهای مانده به دربی موبالیش زنگ می خورد تا داستان آن دستکش سفید و عابدزاده را باز هم تعریف کند.

تماشا: در تمام زمان گفت و گو عرق می کرد. یک شال کلفت هم به دور کمرش بسته بود. می گفت کلیه هایش درد می کند. بعد از مدت ها از خانه بیرون آمده تا برود باشگاه استیل آذین پول فصل گذشته را بگیرد. از آنجا مستقیم به دفتر تماشا آمده بود. اصلا وضعیت بدنی خوبی نداشت. آخرین باری که تصویری از او منتشر شد، سال گذشته بود که با پیراهن شماره 8 سر تمرین پرسپولیس رفت و علی کریمی را دید. حالا او دوباره از خانه بیرون زده، اتفاقی که کمتر پیش می آید. آن هم برای کسی که رکورد 3 سال خانه نشینی را دارد.

مجتبی محرمی بازیکن جنجالی پرسپولیس، بازیکن محبوب تاریخ قرمزها تنهایی سختی را می گذراند. غیر از چند رفیق قدیمی کسی سراغش نمی رود و تنها در روزهای مانده به دربی موبالیش زنگ می خورد تا داستان آن دستکش سفید و عابدزاده را باز هم تعریف کند. او فصل پیش سرمربی امیدهای استیل آذین بود اما با اینکه تیم را نایب قهرمان تهران کرد، باز هم بیکار شد تا شاید تاوان محبوبیت و جنجال های سال های دور را بدهد. خانواده اش به لندن رفته اند و حالا روزهای سختی را در تهران می گذراند.

انگار از صبح تو باشگاه استیل آذین بودید. طلب فصل پیش را گرفتید؟ اصلا قراردادتان برای یک فصل سرمربیگری امید استیل آذین چقدر بود؟

- قرارداد ما 20 میلیون تومان بود، برای یک فصل 20 میلیون هم که فقط 11 میلیونش را دادند.

بقیه این 20 میلیون چی شد؟ خوردند؟

- حالا خوردندیا نخوردند مهم نیست!

شکایت نمی کنید؟

- دیگه نمی خواستم کار به آنجا بکشد. می گویند پول نداریم دیگه.

با امیدهای استیل آذین که خوب نتیجه گرفته بودید.

- ما تیم مان در امیدهای تهران دوم شد و تیم قهرمان را هم دو بار بردیم.

برای فصل جدید نمی خواهند امید استیل آذین را به شما بدهند؟

- امتیاز تیم رو دادند برق شیراز.

کار با تیم امید و سر و کله زدن با فوتبالیست های جوان تجربه خوبی بود؟

- زمین تا آسمان با دوره ما فرق دارند. پرروتر شده اند اما به ما احترام می گذارند. خوشبختانه از من حساب می برند. البته باهاشان رفیقم. جلسه اول تمرین گفتم این راهی که شما حالا می روید ما ته شیم. وقتی دیر می آیند حرف هایی می زنند که آدم خنده اش می گیرد.

دوست دارید باز هم در تیم های پایه مربیگری کنید؟

- سخت است. تمرین روی چمن مصنوعی. وضعیت مالی خراب. سر ظهر زیر آفتاب شدید. آدم خسته می شود. کار من یکی دو بار وسط تمرین به بیمارستان کشید.

چرا در این سال ها اینقدر در حاشیه هستید؟ در تمام سال هایی که فوتبالیست های هم دوره شما، مربی شدند و به پول های میلیاردی رسیدند، شما خانه نشین بودید.

- شما می بینید بازیکنان درجه چندم مدرسه فوتبال زده اند. الان مثلا فرشاد پیوس و حمید درخشان مدرسه فوتبال زده اند اما سر کلاس هایشان نمی روند. اینطوری که نمی شود. اگر کلاس می گذاری باید برایش وقت بگذارید.

یعنی الان شما وقت ندارید؟ فکر نکنم مشکلتان این باشد. آدم تصور می کند که افسرده هستید. اصلا حوصله کار ندارید. دوست ندارید اصلا از خانه بیرون بیایید.

- به هر حال من هم مشکلات خاص خودم را دارم. بچه هایم رفته اند و به مدت زیادی تو انزوا بودم. همه اینها در روحیه اثر می گذارد. نمی گذارند از استعدادهایم استفاده کنم.

چه کسانی نمی گذارند؟

- من چه کاری می توانم بکنم. من که نمی توانم بروم بگویم آقای رویانیان می شود من رو مربی پرسپولیس کنید. مثلا یک جلسه پیشکسوتان گذاشتند برای انتخاب سرمربی، ما را هم دعوت کردند اما نقش دکور را داشتیم.

چرا فوتبالیست هایی که در دوران بازی ضعیف تر از شما بودند الان پست و سمت های بیشتر از شما دارند؟ چرا دیگر کاری را به محرمی پیشنهاد نمی دهند.

- نمی دانم. به هر حال شاید آنها فاکتورهای دیگری دارند، مثلا پررو هستند.

شما هم در دوره بازیگری کم پررو نبودید که.

- (با خنده). آره ما هم که پررو هستیم. اگر کسی پررو نباشد که نمی تواند فوتبالیست باشد. نمی دانم اما به هر حال فوتبال ما هم شده مافیا. همه زیرآب هم را می زنند.

شما با هیچ کدام از این فوتبالی هایی که سر کار هستند خوب نیستید؟

- چرا خوبم.

اما مدل رفتارتان زیاد این را نشان نمی دهد.

- با همه خوبم. با بعضی هایشان همبازی بودم. با بازیکنان الان هم مثلا با علی کریمی خوبم. کسانی که به سن من بخورند.

تا حالا به این فکر کرده اید که از محبوبیت شما می ترسند.

- این هم هست. مثلا می خواستم بروم استادیوم برای بازی پرسپولیس، به من می گفتند نرو. حرف و حدیث هایی بود می گفتند مردم تو را ببینند فحش می دهند. سنگ می اندازند. الان سالی دو بار فقط سراغ من می آیند. سر دربی ها، چند بار از خاطرات دربی حرف بزنم؟ این همه دربی برگزار شده و کلی بازیکن بازی کرده اند. چرا همیشه می آیید سراغ من؟ 30 سال فوتبال بازی کردم هر دفعه با من حرف می زنند از دعوا با قلعه نویی می پرسند یا جریان آن دستکش سفید. انگار در این 30 سال همین دوتا خاطره از ما باقی مانده. از این سوالات کلیشه ای که همیشه پرسیده می شود خسته شده ام. یک بار نوشتید تمام شدرفت دیگر. اینها مال عهد دقیانوس است.

محرومیت سه ساله ای که پس از دربی سال 73 داشتی خیلی به ضررت تمام شد.

- آن موقع ما هنوز به خانه نرسیده بودیم که خبر محرومیت های 3-2 ساله مان رسید. حتی نیامدند از ما بپرسند دلیلش چه بود. من پارسال رفتم هتل المپیک امیر قلعه نویی آنجا بود. آقای ابهران هم که داور آن بازی بودهم آنجا بود و نشستیم با هم گفتیم و خندیدیم ولی هنوز در مورد آن روز از من می پرسند و می نویسند. استیلی و نوازی هم با هم درگیر شدند ولی الان چه کسی از آنها می نویسد؟

البته مجتبی محرمی چهره جنجالی تری بود.

- چرا باید اینطور باشد؟ دلیلش چه بود که 3 سال محروم شدم؟ باید یک دلیلی برایش بیاورند.

بعد از آن 3 سال به نوعی در لاک خودت رفتی.

- من از اول هم توی لاک خودم بودم.

آن موقع در فوتبال بودی ولی در حال حاضر نیستی.

- آن موقع فوتبال بازی می کردم ولی الان که باید مربیگری کنم به من تیم نمی دهند. من دیگر چه کار باید بکنم؟ هر چه دوره مربیگری بوده رفته ام. بیشتر از این کاری از دستم برنمی آید. من در کلاس نشسته ام و مدرک را گرفته ام. می خواهم به کلاس بالاتر بروم می گویند در کلاس قبلی موهایت بلند بوده و نمی توانی در کلاس های جدید شرکت کنی. گناه من چه بوده است؟ الان این همه فوتبالیست و بازیگر موهایشان بلند است چه کسی از آنها ایراد می گیرد؟ کلاس مخصوص نخبگان فوتبال تشکیل می دهند و افرادی درآن هستند که در دسته سه هم بازی نکرده اند. حالا یا پارتی داشته اند یا هر چیز دیگر. چرا به امثال من نمی گویند در این کلاس ها حاضر شویم؟

انگار خیلی کم از خانه بیرون می آیید.

- بله. یکی از آشنایان به من می گوید تو مثل نهنگ می مانی. سالی یک بار بیرون می آیی و نفس می گیری و می روی. یک بار پیش آمده بود که سه سال در خانه مانده بودم.

سه سال؟

- آره سه سال. خودم هم باورم نمی شود اما یکی از رفقا گفت سه سال است بیرون نیامده ای. بیا برویم بیرون. حتی برای خرید هم بیرون نیامدم و بعد از سه سال به زور مرا از خانه بیرون آوردند.

فکر نمی کنی این خانه نشینی، افسردگی شما را شدیدتر می کند؟

- بیرون بیایم چه کار کنم؟ وقتی کاری ندارم همان در خانه بنشینم بهتر است. جز دود و آلودگی و ترافیک در شهر چه خبر است؟ در خانه راحت نشسته ام. اگر کار داشته باشم می آیم. من سر همین بیرون آمدنها دو سال در بیمارستان بستری شدم.

با این شرایط جسمانی کسی هست که به شما رسیدگی کند؟ خودتان غذا می پزید؟

- نیاز به کسی ندارم. غذا هم زنگ می زنم از بیرون بیاورند. البته خیلی غذایی نیستم. صبح تا شب چیزی نمیخورم. آخر شب ها شاید یه تکه جوجه ای چیزی بخورم.

برای همین است که خوش هیکل مانده اید.

- آره خیلی لاغرم. این شکم هم که می بینید، شال است بسته ام دور کلیه هام. (تی شرت را بالا می زند و نشان می دهد.)

آدم نگران وضعیت جسمانی تان می شود.

- نگرانی که چه بگویم. من نیم ساعت که می خوابم، خوابم به قدری عمیق میشود که فکر می کنم 24 ساعت خوابیده ام. دوستان می گویند بیا در دفتر ما بنشین. رفتن و آمدنش باید روزی 10 هزار تومان پول آژانس بدهی. خب چه کاری است؟ در خانه نشسته ام دیگر.

رانندگی می کنید؟

- نه، ماشینم مدت هاست در خانه افتاده و خاک می خورد.

وضع مالی تان خوب است. از دوره فوتبال پس انداز خوبی مانده؟

- اصلا درآمدی نداشتیم که کم باشد یا زیاد. من آن موقع درخانه مادرم زندگی می کردم و از خودم خانه نداشتم. پولی به ما داده نمی شد. چیزی هم اگر بود مبالغ کم بودکه کم کم پرداخت می شد و نهایتا خرجمان درمی آمد. مثل امروز نبود که پول های میلیاردی بگیریم.

الان مسابقات فوتبال را دنبال می کنی؟

- من ساعت بازی ها یادم می رود و بعضی وقت ها از اخبار ورزشی متوجه می شوم بازی بوده و نتیجه اش چه شده است. تازه این برای بازی های پرسپولیس است. شاید بعضی وقت ها فوتبال های اروپایی را نگاه کنم. آخر شب بازی می گذارند راحت ترم ولی واقعا ساعت بازی ها یادم نمی ماند.

بین بازیکنان قدیمی با کسی رفت و آمد دارید؟

- رفت و آمد به آن شکل که نه. آنها را می بینم ولی اینکه بیایند به من سر بزنند نه. توقعی هم از کسی ندارم. متاسفانه دوستان فراموش کرده اند عشق و حالشان با ما بود و الان افراد دیگری دور خود جمع کرده اند.

فکر نمی کنی خودت هم مقصری؟ مثلا عادل بارها اصرار کرد تا راضی شوی به برنامه نود بروی.

- همان نود که رفتم خیلی ها از دست من دلخور شدند که چرا اسم ما را در برنامه نیاوردی و از ما تشکر نکردی. در آن مدت کوتاه مگر می توانستم اسم همه را ببرم؟ اگر از کریمی تعریف کردم چون در مورد کریمی پرسیده بود. مگر می شد از کسی دیگر اسم ببرم؟

ولی قبول کن تا حدودی مقصر اینکه الان در فوتبال نیستی خودت هستی.

- من چه کار می توانم بکنم؟ آنها باید مرا بخواهند که من بروم. نمی توانم خودم بگویم به من تیم بدهید. همین استیل آذین با اینکه از نظر مالی برایم چیزی نداشت ولی تجربه خوبی بود. الان هم مرا نمی خواهند. شما توقع داری من بروم به مدیر پرسپولیس بگویم به من مسئولید بدهید؟ اصلا فکر می کنم آنها مرا نشناسند. همین آقای کاشانی [...] بود.

چرا؟ چه قولی داده بود؟

- 3 میلیون قرارداد من بود که 2 میلیون و 850 هزار تومان به من داد و 150 هزار تومان مالیات از آن کم کرد. بعد رفت گفت اینها را به خاطر دخترش دادم. پس آن یک سالی که به باشگاه می آمدم و صبح زود به درفشی فر می رفتم برای چه بود؟

شاید از تو می ترسند، می ترسند تیم را به هم بریزی.

- من باید الان چه کار کنم. به نظر شما الان در خیابان هم که مرا می بینند همان سوالات تکراری را می پرسند و از من یک چهره دعوایی در ذهنشان است. بعد شما می گویید چرا از خانه بیرون نمی آیی. نه در مورد سال ها بازی من در تیم ملی می پرسند و نه در مورد بازی هایم در پرسپولیس.

در این مدت کسی پیشنهاد داده از شهرت تان برایش خرج کنید؟

- چه جوری مثلا؟

مثلا تبلیغ برای نامزدهای مجلس.

- تا دلت بخواهد. مثلا یکی از دوستان برداشت مرا برد اراک یک نفر می خواست نماینده مجلس بشود. دو روز ما را چرخاند و دنبالش گشتیم و آخر هم قرار بود چند سکه به ما بدهد که آن را پیچاند و هیچ چیزی کف دستمان نگذاشت. یا مثلا یکی دیگر زنگ زده و گفت یک نماینده در همدان است. ساعت 4 صبح فرودگاه باش بلیتت آماده است. دو روز باید آنجا در یک شهرک باشیم و بیرون هم نمی توانیم بیاییم. من گفتم چه کاری است؟ اینجا در خانه ام نشسته ام دیگر. این همه راه بروم آنجا و بیرون هم نتوانم بیایم.

بین چپ پاهای الان کسی هست که بازی او را بپسندی؟

- بین الانی ها نه. فوتبال ما در حال حاضر دفاع چپ خوب ندارد. اشجاری بازیکن خوبی بود که او هم خراب شد. فکر می کنم بعد از جواد منافی دیگر چپ پای خوب در فوتبال نیامده.

فکر می کنی دلیلش چیست؟

- فوتبال یک چیز ذاتی است. نمی شود کپسولش را درست کرد و داد به کسی بخورد و استعداد فوتبال پیدا کند. دریبل های علی کریمی در ذات اوست. الان همه می خواهند مثل رونالدینیو دریبل بزنند، مثلا رونالدو پاس بدهند. خب فوتبال را باید ساده و همانطور که هست بازی کرد. ساده فوتبال بازی کردن بهتر است تا اینکه سعی کنی کاری را انجام بدهی که بلد نیستی.

باز هم سر تمرین پرسپولیس می روی؟

- همان یک بار که رفتم کلی جواب پس دادم. می گویند چرا وقتی رفتی پیراهن علی کریمی را پوشیدی. پس پیش کی می رفتم؟ بین همه آنها فقط کریمی پرسپولیسی بود. وحید هاشمیان را خیلی دوست دارم و بچه باشخصیتی است ولی او در کجای تاریخچه پرسپولیس بوده است؟ یا مهدوی کیا چند سال در پرسپولیس بازی کرده است؟ شخصیت کریمی با همه اینها فرق می کند. همین محسن عاشوری اصلا سمت من نیامد و بعد گفت که مرا ندیده است. یک مراسم افطاری دعوت بودیم که پرسپولیسی ها آنجا بودند. یکی مثل محسن عاشوری باید بازیکنان را می آورد معرفی می کرد. من که آنها را نمی شناسم. بعد دیدم همه رفته اند برای نماز.

از زلزله می ترسی؟

- مگر کسی هست که نترسد؟ اون باری که شایعه شده بود تهران زلزله می آید، چند شب تو پارک خوابیدیم.

به فکر این نیفتادی که به آذربایجان بروی و کمک جمع کنی؟

- من از این کارها خوشم نمی آید. اینها همه اش نمایش است. من بلندشوم بروم آنجا که چه بشود؟ کسی پول دارد و می خواهد کمک کند پول بدهد. یعنی چی که می روند تبریز و عکاس هم با خود می برند. طرف رفته خون داده. آن یکی رفته مدالش را نشان زلزله زده ها داده. خب به چه دردشان می خورد؟ من از این لوس بازی ها خوشم نمی آید.

موسیقی گوش می دهی؟

- بین ایرانی ها فریدون فروغی و فرهاد را دوست دارم. آهنگ های خارجی هم کم و بیش گوش می دهم. یه دوره ای فیل کالینز را خیلی گوش می دادم. من با خواننده های قدیمی حال می کنم. الان به نظرم خواننده ای در آن سطح نداریم.

فیلم هم نگاه می کنی؟

- همیشه فیلم نگاه می کنم. یکی از تفریحاتم است. من 300، 400 فیلم داشتم که یک نفر از من گرفت برد و دیگر برایم نیاورد. بعد از آن هم پشت دستم را داغ کردم و دیگر فیلم نخریدم اما از این و اون فیلم می گیرم و می بینم. فیلم ترسناک خیلی دوست دارم.

نمی خواهی بروی انگلیس پیش خانواده؟

- چرا. اتفاقا دنبال کارهای رفتنم به انگلیس هستم.

با این نفرتی هم که از شهر و مردمش داری، شاید دیگر برنگردی.

- بالاخره آدم دلش برای وطنش تنگ می شود. چند وقت پیش زمینی رفتیم ایروان. من در ارمنستان راحت تر بودم. در آنجا می توانستم بروم و بیایم. کسی هم کاری به دستکش های سفیدم نداشت. (می خندد) شب راحت می توانستم به پارک بروم قدم بزنم. دیگر مشکلاتی که در اینجا برایم پیش می آید وجود ندارد.

فکر نمی کنی با این تنهایی شدید سریع تر از ایران بروی، بهتر باشد؟

- من الان کارهای رفتنم را انجام داده ام. ویزایم را آماده کرده بودم ولی قطع روابط باعث شد به دردسر بیفتم. الان هم که سفارتی وجود ندارد و پروازهای مستقیم را هم برداشته اند وگرنه تا الان رفته بودم.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 09:03
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 3 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 8 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

شادی مجتبی محرمی به سبک شیث و نصرتی

مجتبی محرمی در دربی سال 69 عملی مشابه محمد نصرتی و شیث را انجام داده بود.عصرایران ورزشی- مجتبی محرمی در دربی سال 69 حرکتی مشابه محمد نصرتی و شیث را در انجام داده بود.

در سال 1369 و در جریان بازی استقلال و پرسپولیس فرشاد پیوس موفق شد دروازه احمدرضا عابدزاده که آن زمان در استقلال بازی می کرد را باز کند. پس از به ثمر رسیدن این گل فرشاد پیوس به شادی پرداخت. مجتبی محرمی می خواست به وی بپیوندد، اما در میانه راه پشیمان شد و به سوی دروازه استقلال برگشت و رفتاری مشابه رفتار محمد نصرتی و شیث را در قبال احمدرضا عابدزاده انجام داد. هنگامی که عابدزاده رفت تا توپ را از دروازه خارج کند محرمی آن عمل غیر اخلاقی را بر روی وی انجام داد. عملی که علی رغم شباهتش با اتفاق بازی پرسپولیس و داماش زیاد در رسانه ها به آن پرداخته نشد و خیلی زود به تاریخ پیوست.عکس زیر همان صحنه ذکر شده را نشان می دهد. مجتبی محرمی پشت سر فرشاد پیوس در حال برگشتن به سوی عابدزاده است که درون دروازه و پشت به تصویر ایستاده است.این عکس نشان می دهد که این اتفاق در فوتبال ایران بی سابقه نیست و مشابه اش را نیز داشته ایم ولی از آنجا که مسوولان با چنین مواردی برخورد قاطع نداشته اند ، متاسفانه بی اخلاقی ها در فوتبال ایران ریشه دوانده است.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 09:07
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 1 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 9 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

می خواهد دوباره مجتبی محرمی شود

تصویر: http://www.footballmedia.net/images/1540/9625_1150529329960_1429423878_30447476_1391790_n.jpg

عزیزدردانه سلطان حالا گوشه بیمارستان افتاده.دیگر نه خبری از آن دریبل زدن ها و توپ دفع کردن هایش است ، نه خبری از هیاهوی های دو آتشه های قرمز.انگار نه انگار که زمانی مجتبی محرمی را روی دست می بردند و حلوا حلوایش می کردند.گوشه تخت نشسته ، چشمانش به سقف اتاقش است.زیر چشمش گود افتاده و تازه حالا پس از یک سری سرم درمانی کمی آب زیر پوستش آمده است.اما غمی در چهره اش دیده می شود که آدم دوست دارد رو به او فریاد بزند که ای کاش مثل آن شب دلگیر در مقدماتی جام ملتهای آسیا1996 که کار ایران و عربستان به ضربات پنالتی کشیده شده بود ، با آن پيراهن سبز ،پنالتی از دست می دادی و می خندیدی.مجتبی یا به قول علی پروین « مژتبی » حالا دیگر نمی خندد.تلویزیونش روی طاقچه مانند اتاقش،همیشه روي شبكه سه است.آنتن درست و حسابی هم که ندارد و برفک از سر و روی صفحه تلویزیون جادویی می بارد.آدم سردش می شود! وقتی به مجتبی می گویم به پرستارها یا بیمارستانی ها بگو درستش کنند با خنده زورکی می گوید:«آنقدر به من می رسند و زحمت برایشان درست کرده ام که رویم نمی شود.اما خب همینش هم کافی است که بازی ها را ببینم.گذاشته ام روی شبکه سه تا بلکه فوتبال ها را ببینم.»

عیادت ها را کرده اند

این روزها اتاق مجتبی خلوت تر از روزهای گذشته است.انگار همه عیادتها را کرده اند.سر مجتبی که خلوت باشد راحت تر می شود با او حرف زد.اما زیاد نا ندارد.صدایش ته چاه است اما اتاق 505 با صدای مجتبی عشق می کند.اتاق مجتبی را احتمالا از جهت ستاره بودن تک نفره يك تخته انتخاب کرده اند.این را به او می گوییم كه ستاهر است.باز هم پوزخند می زند:« نه بابا، ستاره ام مرد، آن بالا بالاها خاموش شد.ترکید!ستاره ام کجا بود؟» چه کسی باور می کند کسی که برای پرسپولیس 141 گل زده باشد حالا به این حال و روز افتاده باشد؟ یعنی بيمارستان پارسيان سعادت آباد تهران می داند چه مریضی را در خود جای داده است؟ چپ‌پاي منحصر بفرد و استثنايي پرسپوليس و تيم ملي بنام ترین مهمان این بيمارستان بالا شهر است. اگر مرخص شود احتمالا دل همه بیمارستانی ها براي «مژتبی» تنگ خواهد شد.البته نه مثل طرفداران پرسپولیس که حالا شاید کارهای مجتبی در خاطرشان مانده باشد اما دیگر مثل قدیم ها یادی از او نمی کنند.البته این باعث نمی شود که دلتنگ چپ پای تکرارناشدنی فوتبال ایران نباشند.گرچه فوتبالی های مشهور به یاد مجتبی هستند و از پروین گرفته تا حشمت مهاجرانی و علی دایی و علي كفاشيان رئيس فدراسيون، همايون بهزادي، حميد جاسميان، مهدي تاج، مهدي محمدنبي، ناصر حجازي، مهرداد ميناوند، محسن آشوري، فرشاد پيوس، سياوش اكبرپور، رضا عنايتي، علي كريمي و بسياري از رفقاي قديمي و ستاره‌هاي این روزهای فوتبال ایران در اين روزها به بيمارستان سر ‌زدند به دیدارش آمدند.خود مجتبی در این باره به فوتبال مديا می گوید:« دمشان گرم که آمدند.بعد از مدتها خوشحال شدم! با ديدن اين‌همه آشنا فهميدم كه هنوز زنده ام ، قبلش فکر می کردم که مرده ام!» حتی شنیده شده که علی دایی و علی کریمی به همراه علی پروین قصد دارند مجتبی را سر وسامان دهند و برایش خانه بخرند!اگر اینطور باشد که باید بگوییم دمشان خیلی گرم!

خاطره خوش پای چپ

اتاق مجتبی در روزهای گذشته آنقدر شلوغ بوده است که حالا دیگر پرستارها هم که همیشه به شلوغی دوروبر مریض اعتراض دارند چیزی نمی گویند و عادت کرده اند. وضعیت دکترهای مجتبی هم دست کمی از پرستارها ندارد. روی میز مجتبی پر از قرص وشربت هایی است که باید بخورد و قورت بدهد تا حالش بیاید سر جایش. به پای چپ مجتبی نگاه می کنیم .او هم از آن روزها خاطره خوشی دارد.البته تنها خاطره خوشی دارد و دیگر رنگ و رویی ندارد.راستی با این پا چقدراز مردم و طرفداران پرسپولیس خوشحال شده اند؟ وقتی استقلالی ها هنوز از مجتبی نفرت دارند یعنی اینکه او موی دماغ آبی ها بوده است.همان درگیری مشهور داربی دی ماه 73 را مگر می شود از یاد برد؟روزی که امیرقلعه نویی و مجتبی محرمی به قصد کشت همدیگر را زدند و باعث شدند تاکلی بازیکن و هوادار با هم درگیر شوند و خلاصه داربی نوستالژیک و خونینی شکل بگیرد و خیلی ها هم محروم شوند.مجتبی وقتی درباره داربی حرف می زند ، چشمهایش دو کاسه خون می شود.انگار الان هم مي خواهد در داربي حاضر باشد. معلوم است داربی هنوز خون او را به جوش می آورد:« امیر از اول بازي بدوبيراه مي‌گفت و فحاشی می کرد. دقیقه 88بود ديگه زدم به سیم آخر و گفتم هر چه بادا ، باد. چند نفری هم به درگیری اضافه شدند.بعدش که محروم شدیم و خلاصه اینکه چند وقتي قهر بودیم اما بالاخره آشتي كرديم.یعنی آشتیمون دادن ، توی مراسم يه افطاری هم بود. » البته مجتبي خاطره جالب ديگري از داربي را تعريف مي كند:« يه بار شب قبل از بازي با استقلال شاهرخ بياني منو دعوت كرد خونشون. گفت خانمش ماهي سفيد درست كرده، خلاصه رفتيم و با هم شام خورديم. فرداش اومد يك توپ از من رد كنه كه تكل رفتم زير پاش. يه دفعه گفت اِاِاِ من ديشب به تو ماهي سفيد دادم. منم گفتم مي‌خواستي با ماهي سفيد منو سياه كني، نميشه داداش...!»

از داربی این سالها شاکی است

مجتبی از داربی 67 هم حسابی شاکی بود: «اين چه جور داربی بود؟ بازيكن‌ها مي‌ترسند بازي كنند. فكر مي‌كنم از شکست مي‌ترسند. برای اینکه برای برد وارد زمین نمی شوند اینطوری می شود. بیشترین دستمزدی که من گرفتم فقط 250 هزار تومان بوده اما حالا بازيكن عادي 250 ميليون می گیره اندازه 250 تا تک تومانی بازی نمی کنه!» وقتي مي خواهيم درباره داربي اين سالها صحبت كنيم مي خواهد (گلاب به رويتان) بالا بياورد.با صداي خش دارش مي گويد:« بابا ول كن ، از اين داربي هاي دو سه سال گذشته حرف نزن!»

مجتبی تک و تنها چکار می کند؟

با مجتبی نمی شود از گذشته های بد حرف زد.از اینکه چرابه این روز افتاده است.دلمان هم نمی آيد از آن ماجرای دستگیری در خانه تیمی به همراه دیگر ستارگان دو تیم استقلال و پرسپولیس اوايل دهه70بپرسیم.خودش هم می گفت:«آن ماجرا را همه رسانه ای کردند و آبروی ما را بردند.ما که جوانی کردیم.شما مگر جوانی نکرده اید؟ چقدر هم يك كلاغ چل كلاغ كردند...» مجتبي محرمي بعضی وقتها چهارزانو روی تخت می نشیند و گاهی اوقات پاهایش را آویزان می کند:« هر کسی آمد کلی خاطره برایم زنده شد.هر کس که پاس گل دادم را به یاد آوردم.این چیزها از یادم رفته بود.تنها شماره موبایلم یادم مانده بود.»مجتبی از روزهایی می گوید که با پاسهای گلش فرشاد پیوس را آقای گل کرده بود:« فرشادآمده بود اینجا.گفتم یادت هست چقدر حسودی می کردی که به دیگران پاس می دادم؟همه اش قر می زد.یک بار هم با دایی و شاه محمدی سر پاس گل دادن من دعوایشان شده بود.» حالا مجتبی دیگر مثل روزهای گذشته تنها نیست.عکاسها هم حسابی دوروبرش را گرفته اند.خودش می گوید:« از اولش هم سوژه بودیم و هی عکسمان را می گرفتند.الان هم روی تخت بیمارستان هم سوژه ایم.اصلا از شکم مادرمان هم سوژه بودیم.» حالا به ما نگاه می کند و می گوید:« این بار به ما رحم کنید و نگویید چرا به خاطر معده و کبد و روده پاره پاره مان به اینجا آمده ایم!» ما هم امانتدار می مانیم.

می خواهد دوباره فوتبالی شود

مجتبي محرمي می خواهد دوباره فوتبالی شود و به فوتبال بازگزدد.مجتبی مربی باهوشی است و مدتی هم در تیمهای پایه پرسپولیس بوده است.محرمی مدرک C دارد و اگر کمی تلاش کند می تواند B و A را بگیرد.خودش می گوید که اگر حالش درست شد می خواهد مربی بشود که همه حالش را ببرند.جمله آخرش اشك را در چشمان دور وبري هايش جمع مي كند:« می خواهم دوباره مجتبی محرمی شوم!»


یکشنبه 10 آذر 1392 - 09:10
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 2 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:metman - number-10-mina -

BamPoosh آفلاین




ارسال‌ها :2926

عضويت:23 /10 /1391

بازیکنان محبوب:

محل زندگي:گنبد-تهران

تیم های محبوب:

پست محبوب:

شناسه ياهو:

حالت من: قرار داده نشده

تشکرها :17386

تشکر شده :13920

پاسخ 10 : همه چیز از مـجـتـبـــی مـحــرمـــی

درددل‌ فوتبالیستی که از دام اعتیاد گریخت بازیکنی که روزگاری نه چندان دور مرد شماره یک پرطرفدارترین تیم ایران بود و با نمایش خیره کننده اش در زمین هر علاقمند به فوتبالی را وادار به تحسین می کرد، بعد از گرفتار شدن در دام اعتیاد و تباه شدن بخشی از دوران جوانی اش حالا به زندگی بازگشته و حاضر شده به خاطر دخترش به زندگی پاک برگردد. او حالا خواسته دخترش را اجابت کرده و به روزهای محبوبیت بازگشته است.

مجتبی محرمی ستاره دهه 60 پرسپولیس به گواه اکثر علاقمندان به فوتبال یکی از بهترین چپ‌پاهای تاریخ فوتبال ایران بود که با وجود همه شایستگی‌های فنی بالایی که داشت، به خاطر نداشتن مشاوران دلسوز و اشتباهاتی که البته خودش داشت، در طول دوران فوتبالش و حتی پس از آن گرفتار حاشیه‌هایی شد که او را به سمت حاشیه کشاند و بهترین سال های زندگی اش را تباه کرد.

با این حال او پس از چند سال گرفتار بودن در دام اعتیاد به خاطر دخترش تصمیم به ترک گرفت و حالا به زندگی عادی بازگشته است. او که یکی از محبوب‌ترین بازیکنان تاریخ باشگاه پرسپولیس است، به گفته خودش دو ماه و پنج روز است که پاک شده و قصد دارد دوره مربیگری را پیگیری کند و دوباره به فوتبال برگردد.

محرمی که در دیدار برابر ستارگان میلان دقایقی برای پرسپولیس به میدان رفت، زمانی که قصد ورود به میدان را داشت به شدت مورد تشویق هواداران حاضر در ورزشگاه قرار گرفت.

به گزارش مهر، او که جمعه شب مهمان برنامه ورزش از نگاه دو بود به زوایای تازه‌ای از زندگی‌اش اشاره و تاکید کرد که به درخواست دخترش که چهار سال است او را ندیده به بیمارستان رفته و اعتیادش را کنار گذاشته اشت.

وی که دردل های زیادی از دوره حضورش در فوتبال داشت البته به اشتباهات خودش هم اعتراف کرد. آنجا که قدر محبوبیت و شهرت خود را ندانست و به سمتی رفت که خیلی از فوتبالیست ها بعد از دوران فوتبال به آن سمت گرایش پیدا می کنند و زندگی شان را به سیاهی می کشانند. با این حال او به جوانان توصیه کرد راهش نروند و وارد منطقه ممنوعه نشوند.

محرمی در مورد دوران فوتبالش و اشتباهاتی که داشت گفت: به هر حال جوان بودیم و اشتباهات زیادی داشتیم. هر وقت مشکلی ایجاد می شد علی آقا(پروین) می آمد و ریش گرو می گذاشت تا مشکل ما حل شود. چندین بار این اتفاق افتاد. نمی‌خواهم به خاطرات بد گذشته برگردم. خیلی از خاطراتی که برای مردم مانده را من فراموش کرده ام. مثلا به خاطراتی از دعوا و درگیری هایی که داشتم نمی خواهم برگردم.

وی که در یکی از دیدارهای استقلال و پرسپولیس با امیر قلعه نویی درگیری فیزیکی پیدا کرده بود در این مورد گفت: نمی خواهم در این مورد صحبت کنم. هر چه بوده گذشته. حالا من با قلعه نویی دوست هستم و حتی روز پنجشنبه در شیرخوارگاه آمنه با هم روبوسی کردم و دوست هستیم.

محرمی ادامه داد: متاسفانه مردم دو اتفاق بد را از من به یاد دارند که یکی مربوط به عابدزاده می شود و یکی هم همین درگیری با قلعه نویی. با این حال گفتم که دیگر نمی خواهم به گذشته برگردم. شاید اتفاقات تلخی بود که به خاطر اشتباهات من رقم خورد. الان می خواهم به آینده فکر کنم.

این بازیکن پیشین تیم ملی فوتبال ایران در مورد شرایط خانوادگی اش هم گفت: وقتی دخترم به همراه همسرم به انگلیس رفتند، دخترم یکسالش بود. بعد از 10 سال دوباره او را دیدم و الان که 14 سال دارد چند سال است او را ندیده ام. ولی به خاطر او حاضر شدم به بیمارستان بروم و ترک کنم. او از من خواست که این کار را بکنم و من هم به عشق دخترم این کار را کردم و الان دو ماه و پنج روز است که پاک هستم.

محرمی به جوانان هم توصیه هایی داشت و از آنها خواست به سمت اعتیاد و مسائل حاشیه‌ای نروند: من از خط قرمز نگذشتم، به ورود ممنوع رفتم. همین جا از همه می خواهم که از من عبرت بگیرند و مثل مجتبی به اسم گذر از خط قرمز به ورود ممنوع نروند.

بازیکن پیشین تیم فوتبال پرسپولیس از محمد رویانیان و سعید شیرینی به خاطر کمک هایی که به وی داشته اند تشکر کرد و گفت: تا به حال سه بار در بیمارستان بستری شدم و این در مدت باشگاه به من خیلی کمک کرد. از همه آنها تشکر می کنم. این بار خودم خواسته ام که حاشیه ها را کنار بگذارم و دوباره به زندگی برگردم.

مجتبی محرمی در مورد مسائل دیگری هم حرف زد. اینکه هنوز آپارتمانی از خودش ندارد و مجبور است ماهی یک میلیون تومان اجاره پرداخت کند. اینکه هیچ شغلی ندارد و اگر هشت میلیون داشته باشد می رود یک پراید می خرد و مسافر کشی می کند. محرمی که حالا به زندگی بازگشته نیازمند حمایت مسئولان است تا بتواند راه درستی که انتخاب کرده را ادامه دهد.


یکشنبه 10 آذر 1392 - 09:14
وب کاربر ارسال پیام نقل قول تشکر گزارش
تشکر شده تشکر شده: 3 کاربر از BamPoosh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:maryam-r - metman - number-10-mina -
12»




حامیان